تاریخ و فلسفه علم

فلسفه و علوم در سیر تاریخی تمدن بشر

تاریخ و فلسفه علم

فلسفه و علوم در سیر تاریخی تمدن بشر

حامید احمدی (لاوین) (زاده ١٣٦٧ه.ش در شهر پیرانشهر ) علم جوی کرد و ایرانی می باشد. عمده ی تحقیقات وی در زمینه ریاضیاتِ فیزیک و فلسفه است. از جمله آثار او می توان به ریاضیاتِ مکانیکِ کوانتومی، عقلِ محض در روشنگری ، آینه نیستی (فلسفه و علوم) و بازگشت به فراسوی هستی و رمانِ آلمین و رویاهای معشوقه و مجموعه داستان های کوتاه رویای من، کولبر، چهره امید، مرد بیمار و مرد بی نام، گورستان عشق و غیره اشاره کرد.

حامیداحمدی لاوین بر این عقیده است: چنانچه میانِ هومو ساپین ها Homo Sapiens (انسان های خردمند) و هومو نئاندرتال ها Homo Neanderthals آمیزش جنسی روی نمی داد، هرگز انسان های خردمند (امروزی) به کشاورزی روی نمی آوردند و لذا یکجانشینی پدید نمی آمد و از این رو، جهانِ مدرنِ امروزی ممکن نمی شد.

وی چنین استدلال می کند که هومو نئاندرتال ها به ندرت (و آن هم به جبر طبیعت) دست به مهاجرت می زدند و با این وجود هرگز در پیِ کشاورزی و دامداری نبودند، چرا با آنکه از انسان های خردمند عاقل تر بودند ولی نه باهوش تر. بدین معنا که نئاندرتال ها با وجود عاقل تر بودن از انسان های خردمند، نسبت به آنان از چنان هوشی برخوردار نبودند که در قدمتِ زندگانیِ بیش از دویست هزار ساله شان به چنین اندیشه هایی بر گرفته از عالمِ تجربیِ پیرامون خودشان دست یابند. در عوض هومو ساپین ها باهوشتر ولی کمتر عاقل تر بودند (چرا که بی مهابا دست به مهاجرت های پیوسته و دور در کلِ عالمِ هستی شان می زدند. مهاجرت هایی که منجر به مرگ اکثریت شان می شد و این متناسب با عقل نیست ولی با هوش بالعکس، چون هوش خود موجبِ کنجکاوی می شود و از این رو کنجکاوی، منجر به مهاجرت های پیوسته و دوردست می گردد).

لذا وی استنتاج می کند که درآمیختگیِ جنسی میان هومو ساپین ها و هومو نئاندرتال ها، مسببِِ پیایشِِ ژنتیک و ژنومیکی لازم برای روی دادنِ نخستین انقلاب های کشاورزی و یکجا نشینی قلیلی از هومو ساپین های بعدی می شود. این اندیشه ای کاملاً نوین و قابل توجه در بابِ این موضوع در ماقبلِ تاریخ است که این محقق از آن سخن می گوید.

بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه علم» ثبت شده است

فلسفه علم Philosophy of Science ، شاخه ای از فلسفه (و البته علم) است. هر چند که فلسفه علم نیست، فلسفه علم، خود یک علم است. در واقع موضوع فلسفه علم، پرداختن به چیستی علم است. بدین معنا که به چگونگی علم Science (معنای لفظ واژه علم با لفظ واژه دانش Knowledge به کل متفاوت است، چرا که علم یک فرآیند یا مجموعه فرآیندهاست و این در حالی است که دانش به عنوان خروجی علم، دانسته و یا مجموعه دانسته هایی است که از ورودی های خام مانند مشاهدات و داده های اولیه علم به مثابه یک سیستم می باشد) می پردازد. 

بنابراین می توان فلسفه علم را فلسفه ای برای فرآیند یا مجموعه فرآیند هایی دانست که یک علم را به مثابه سامانه و سیستمی که داده های خامی چون مشاهدات و محسوسات و ادراکات و غیره را دریافت می کند و خروجی های آن دانش است، دانست. با این وجود برای درک و فهم ژرف تر تعریف فلسفه علم لازم است که نخست به تشریح و تعریف فلسفه و علم و شبه علم بصورت مستقل بپردازیم. 

ماریو بونگه Mario Bunge، در فرهنگنامه فلسفی Philosophical Dictionary, c 2003 خود، فلسفه را چنین تعریف می کند:

" رشته ای که عمومی ترین مفاهیم (مانند مفهوم هستن، شدن، ذهن، علم و هنجار) و عام ترین فرضیه ها را مطالعه می کند (فرضیه هایی چون هستی قائم به ذات و شناخت پذیری دنیای بیرونی). "

بونگه در ادامه، شاخه های اصلی فلسفه را منطق (مشترک با ریاضیات) Logic، هستی شناسی Ontology، معرفت شناسی Epistemology و معناشناسی Semantics معرفی می کند. لیکن چنین نیست و بونگه همانند بسیاری دیگر از فلاسفه و متفکران به کژراهه رفته است. چرا که نه تنها در تعریف فلسفه، بلکه در تعیین شاخه های بنیادی فلسفه تا کنون فیلسوفان به اتفاق نظر نرسیده اند و حتی برخی پا را فراتر نهاده اند و فلسفه را علم می پندارند.